روزی روزگاری آرزویم نشستن در مقابل ضریح نورانیش بود. آرزوی دیدن گنبد طلا و حرم باصفایش. اولین باری که به حرمش رفتم یادم نیست چون دو سه سال بیشتر نداشتم. همیشه آرزویم بود که یکبار وارد حرمش شوم. این آرزو در مرداد سال 82 محقق شد و من در پوست خود نمی گنجیدم..زیرا ناباورانه دعایم مستجاب شده بود. ماجرای سال 82 را از اینجا بخوانید . برای بار سوم در 6 تیر سال 86 سفرمان را آغاز کردیم سفری که همزمان با سهمیه بندی بنزین شده بود و پدرم که نگران بود و من که بسیار غمگین بودم. شوهر خاله ام لطف کرد و کارت بنزینش را به ما داد. داداشی هم به پدر گفت که ما میرویم ، هرطور شده میرویم. و رفتیم با چه مصیبتی رفتیم. هر شهری که میرفتیم دنبال CNG می گشتیم. و چقدر سخت بود. در بیشتر شهرها هنوز پمپ CNG وجود نداشت. خلاصه نگرانی باعث شد که سفری که پس از سالها آرزوی رفتنش را داشتیم آنطور که باید و شاید دلچسب نباشد. ولی با رسیدن به شهر مقدس مشهد و دیدن حرم آقا امام رضا تمام مشکلات راه از یادمان رفت. با چه عشقی مسیر حدودا 1600 کلیومتری را آمده بودیم. یا امام رضا همه به عشق زیارت تو بود. و چقدر حرمش و حریمش باصفاست. براستی که این متن توصیف خوبی است ، برای حرمی که پناهگاه دلهای عاشق است. موقع برگشتن ناخواسته حرمش را طواف کردیم ، چون نمی توانستیم راه خروجی میدانی که زیر حرم ساخته اند را پیدا کنیم . موقع برگشت از سمت شمال برگشتیم . طبیعت زیبا و دریای پرصلابت زیبا بودند و نشاندهنده قدرت خدای بی همتا . چه لذت بخش بود نگاه کردن به دریای آبی. بار چهارم روز 7 تیر سال 87 سفرمان را آغاز کردیم با این تفاوت که این بار قصد رفتن نداشتیم ولی اسم داداشی در قرعه کشی زائرسرای دانشگاه علوم پزشکی تبریز در شهر مشهد درآمده بود. این بار همه ذوق زده شده بودیم. از راه کویر رفتیم و از راه شمال برگشتیم. این بار ولی با خواست خودمان حرم را با ماشین هفت بار دور زدیم تا این بار هم بدون طواف کردن نرفته باشیم. اگر لطف الهی شامل حالمان شود فردا سفرمان را آغاز می کنیم. این بار هم به عشق زیارت حرم امام رئوف.اگر توفیق زیارت نصیبم شد از طرف همه دوستانم چه در دنیای حقیقی و چه در دنیای مجازی نائب الزیاره خواهم بود. اگر عمری باقی بود بعد از بازگشت دوباره خواهم نوشت. دوستان عزیز و نازنینم اگر بدی از من حقیر مشاهده کردید یا از سخنانم دلگیر شدید به بزرگی خود بر من ببخشائید و حلالم کنید.
التماس دعا
پ . ن : این متنی بود که میخواستم قبل از رفتن به مشهد اینجا بگذارم ولی بدلیل قطعی اینترنت نشد. در این سفر اتفاقات جالبی افتاد که در طی چند پست خواهم نوشت.
زیارت قبول…
خدا می دونه چقدر دلم هوای اونجا رو داره…
سلااااااااام
خوش بحالتون..اخ چقدر دلم هواشو کرده…
دیگه از این ورا نیومدی کسی بهت طارف رشتی بکنه!!
سلام خانوم….
نگفتی میری که یک موقع نگیم التماس دعا بدجنس؟؟؟!!!
سلام.مرسي بابت راهنمايي.و خوش بگذره
سلام ! با اجازه لینکتون کردم !
زیارت قبول.
در بازی بلاگی دکترکوچولو هم شرکت کردم…پرسیده بودی چطوری 🙂
سلام
وای که چقدر دلم برای امامم تنگ شده