Feeds:
نوشته
دیدگاه

Posts Tagged ‘ثروت’

1 . با نوشتن پست قبلی یاد داستانی افتادم که یادم نیست از کجا شنیدم ولی امیدوارم درست و دقیق یادم مونده باشه!

به جوانی گفتند خداوند عمر تو را به دو قسمت سی ساله تقسیم کرده است ، که در یک سی سال غنی و ثروتمند و دریک سی سال فقیر و نیازمند خواهی بود ! اکنون خودت انتخاب کن که کدام سی سال اول اتفاق بیفتد ! جوان با همسرش مشورت کرد و از او نظر خواست. همسرش گفت : اگر در این سی سال اول ثروتمند باشیم بهتر است و برای سی سال بعدی هم خدا بزرگ است! مدتی نگذشت که جوان ثروتمند شد. روزها و سالها از پی هم می گذشتند ، بطوریکه سی سال بسرعت سپری شد ولی همچنان این زن و شوهر ثروتمند بودند ! کم کم این سوال برایشان پیش آمد که چرا سی سال دوم فرا نرسید؟! که ناگهان ندا آمد : بواسطه این همه کمکی که در این سالها به نیازمندان کردید و ثروتتان را در راه رضای خدا بکار بردید ، خداوند سی سال دوم را هم به شما بخشید و ثروتتان را چند برابر کرد!

بعضی وقتها با خودم فکر می کنم اگر من جای آن جوان بودم چه میکردم ؟ آیا مثل جوان عمل میکردم و یا فقر سی سال اول را برمی گزیدم ؟! نمیدانم شاید هیچ وقت مثل این جوان عمل نمی کردم چون لطف و قدرت خدا را فراموش کرده بودم! شما اگر جای آن جوان بودید چه می کردید ؟

2 .  تیر ماه امسال که به مشهد رفته بودیم ، توی هتل که بودیم ،مثل همیشه که از آقا داداش جهت قبله رو می پرسم ، این بار هم پرسیدم . هربار بوسیله قبله نمائی که داره جهت قبله رو نشان میداد ولی این بار تصور کردم که از صاحب هتل جهت قبله رو پرسیده ! آقایون داداشی هر روز پیرامون این موضوع که قبله کدام طرفه میزگرد تشکیل میدادند و من هم اصلا حواسم به حرفهای اونها نبود! تا اینکه روز آخری که باید بر می گشتیم بطرف خونه مون برای نماز صبح که بیدار شدم یکدفعه یاد بحثهای هر روزه داداشیها افتادم و از آنجائی که در ایران از روی دستشوئی هم میشه به جهت قبله پی برد _ جهت دستشوئی با جهت قبله نود درجه زاویه داره ولی از آنجائی که توی هتل هم دستشوئی ایرانی و هم فرنگی موجود بود و جهت دستشوئی ها با هم دقیقا نود درجه تفاوت داشت ، با خودم فکر کردم که حتما باید به جهت دستشوئی ایرانی استناد کرد و یکدفعه متوجه شدم که ما به همون سمت نماز میخوندیم . یعنی این همه مدت اشتباه نماز میخوندیم! واااای انقدر ناراحت بودم که نگو همه رو که بیدار کردم شروع کردیم به بحث این آقا داداش دلیل می آورد که جهت قبله همونیه که می گفته و منم می گفتم نخیر جهت قبله اونطرف نیست! خان داداش هم که از دستم عصبانی شده بود گفت : بچه جان پس این چند روزه که ما بحث می کردیم چرا چیزی نمی گفتی ؟! الان یادت افتاده! خلاصه که من به هر دو طرف نمازم رو خوندم ولی بقیه جهت رو تغییر دادند و خلاف جهتی که روزهای قبل نماز میخوندند نمازشون رو خوندند! موقع جمع کردن وسایلمون دیدم که ای دل غافل روی شومینه که جهت درست قبله رو مشخص کردن و ما این چند روزه جهت قبله رو درست تشخیص داده بودیم!!!!!! و نماز صبح همه البته بغیر از من در خلاف جهت قبله گزارده شده است ! که همه منو دعوا کردند ! و اینکه ضایع شدیم اساسی! بقول یکی از بچه های کلاسمون _ استاد سر کلاس سوالی رو پرسید که هیچ کس جوابش رو بلد نبود من و یکی از آقایون تاحدودی جواب سوال رو گفتیم ولی کاملا درست نبود یکی از بچه ها با صدای بلند گفت :_ داداش سیا ضایع شد!

دوره کارشناسی توی خوابگاه شماره 2 شهدا که بودیم جهت قبله رو با قبله نما مشخص کرده بودیم بدون اینکه از مسئول خوابگاه بپرسیم که بعد دو سال متوجه شدیم که بدلیل مصالح بکار رفته در داخل ساختمان جهت قبله درست نشان داده نمیشه و ما دو سال تمام به جهتی نماز گزاردیم که قبله نبود. جالبش اینجا بود که هر روز جهت طلوع و غروب خورشید رو میدیدیم ولی متوجه اشتباهمون نشده بودیم.

ولی ما که عمدا ای کار رو نکرده بودیم و انشاالله خدا از سر تقصیراتمان میگذرد.

بقول آیه 115 سوره بقره » فاینما تولو فثم وجه الله  ، ان الله واسع علیم » .

 3 . دیشب افطار  مهمون خونه دائی جان بودیم_ جای شما خالی کلی خوش گذشت ؛ دست دائی جان و زن دائی جان درد نکنه واقعا سنگ تمام گذاشته بودند_ که بحث به وبلاگ جان ابنجانب کشید و دختردائی گلم الهام عزیزم کلی به مطالبم خندید و ما متوجه شدیم که پسردائی های عزیز نیز همچون ایشان وبلاگ بنده را از خنده هایشان بی نصیب نگذاشته اند! گفتیم اینرا بنویسیم که باز اگر دلشان خواست و خنده خونشان پائین آمد باز هم بخندند ولی خواهد آمد روزی که ما هم بخندیم!

Read Full Post »

شخصی از بوذرجمهر حکیم پرسید : علم بهتر است یا ثروت ؟

بوذرجمهر گفت : علم .

آن شخص پرسید : پس چرا اهل علم خدمت مالداران را می کنند و اهل مال خدمت عالمان نمی کنند ؟

بوذرجمهر جواب داد : اهل علم بواسطه دانشی که دارند قدر مال و ثروت را می دانند و ثروتمندان بواسطه جهل خود قدر علم را نمی دانند!

پ . ن : توی پست قبلی چرا هیچ کس به زنگ زدن اون شخص توی نصفه شب اشاره نکرد! چرا عمل ایشون رو تقبیح نکردید تا من دلم خنک شه؟!

Read Full Post »