1 . مسئول تحصیلات تکمیلی میگوید این نامه ( نامه اداری که مال دوستم است) را ببر بده دبیرخانه تا تایپش کنند.میبرم و میدهم.خانوم محترم مسئول فقط غر میزند که آدم ده تا نامه بنویسد ولی یک نامه از این نوع ننویسد!! همه را هم اشتباه تایپ کرده است.بهش پس میدم و میگم ببخشیدا! خیلی شرمنده ام! زحمتتون شد ولی اسمش رو اشتباه تایپ کردین! با عصبانیت نامه را از دستم می گیرد و درستش می کند و دوباره پرینت می گیرد.دوباره نگاه می کنم اینبار هم یکجای دیگرش غلط است.می گویم ببخشیدا! اذیت شدین ولی باز هم اشتباه نوشتین! عصبانی تر از قبل میشود و دوباره تایپ می کند.این بار درست است.دوباره از ایشان قدردانی می کنم.کاغذهای پرینت شده قبلی در دستم جا مانده است.با لحن بدتری می گوید اول اون کاغذها رو بده ، بعد برو!! این روزها به لحن بد آدمها عادت کرده ام ! اتفاقا وقتی کسی مودب و با احترام صحبت می کند متعجب میشوم! این روزها ادب بدجوری از جامعه رخت بربسته است!
2 . نامه دیگر همان دوستم( کار عملیش تمام شده است و همین روزها دفاع می کند و در مازندران زندگی می کند و این روزها در تبریز حضور ندارد) را قرار است آقای دکتر … امضا کند. نامه را برایم پست کرده است تا من هم بدهم جناب دکتر امضا کنند. پیششان میروم و از ایشان میخواهم نامه را امضا کنند می گوید نه خیر امضا نمی کنم! می گویم چرا؟ میگوید بگو خودش نامه را بیاورد.می گویم خودش اینجا نیست.بخاطر این نامه این همه راه را بیاید؟میگوید باید بیاید!!
3 . آقای … ،رئیس ….، با آقای دکتر … صحبت می کنند.آقای … نمیدانم در کدام دانشگاه ارشد میخواند!!! می گویند داور دفاعشان را خودشان انتخاب کرده اند. بقیه میگویند : مگر دانشجو خودش داورش را انتخاب می کند؟ می گوید: من بله!! آنجا بود که معنی عدالت آموزشی زا هم متوجه شدم!!
4 . اساتید جلسه هم اندیشی برگزار کردند.به اساتید گفته شده باید کار فرهنگی انجام دهند اول از همه روی خودشان و بعد هم روی دانشجویان!!کار فرهنگی هم باید کاملا محسوس باشد!!
5 . مکان : بیمارستان( خب وقتی آقا داداش خودش نمی نویسه من می نویسم)
برای پذیرش صفحه تصویر جدید خریده اند ، مسئول پذیرش صفحه تصویر قبلی را با صفحه تصویر جدید عوض می کند ، صفحه تصویر جدید را به کیس وصل می کنند ولی کامپیوتر روشن نمیشود. کیس را بلند می کنند احساس می کنند درونش چیزی حرکت می کند. شما حدس میزنید چه چیزی داخلش بوده است! موش مرده!!!!
6 . مکان : ابتدا بانک و سپس کلینیک ( اینم از خاطرات خان داداش)
از زمانی که پدرم برای همیشه رفت مجبور شدیم خودمان برای دریافت حقوق به بانک برویم.اوائل خان داداش هم همراهیمان میکرد.یکی از کارمندان بانک بسیار بددهن و بداخلاق بود.چندین بار با خان داداش بد صحبت کرد.
گذشت و گذشت تا اینکه بچه همین شخص مریض شده بود و برده بودش پیش خان داداش. خان داداش میگه آقاهه بلافاصله شناختش.سلامی کرد و نشست. خان داداش هم با نهایت احترام مریض رو معاینه کرده بود و به اون آقا گفته بود که شما هم که خیلی بداخلاقین.هر وقت اومدیم بانکتون بد برخورد کردین.که اون آقا هم گفته بود که چون زیاد با مردم سر و کار داریم اعصاب برامون نمیمونه.که خان داداش هم گفته بود که : خب این که دلیل نمیشه خب ما هم با مردم سر وکار داریم نباید که بد برخورد کنیم.خلاصه اونقدر مودبانه برخورد کرده بود که آقاهه خجالت کشیده بود.
اون روز داداشی گفت من از ماشین پیاده نشم برو بپرس ببین به حساب مامان پول واریز شده یا نه؟ جونم براتون بگه که من رفتم داخل و از باجه ای که خلوت تر بود سوال کردم.همون آقا بود گفت صبر کنین تا بگم. 10 دقیقه ای منتظر شدم ولی آقاهه همچنان مشغول کارهای خودش بود و اصلا توجهی نداشت.خان داداش هم که دید دیر کردم ماشین رو پارک کرد و اومد داخل.آقاهه بمحض اینکه داداشی رو دید از جا پرید. بلند شد و ایستاد و دستش رو هم از پیشخوان آورد بیرون و با داداشی دست داد و کلی هم بهش احترام گذاشت !!!!
7 . برنامه سینمائی هفت
این بار شاهکار عزیزان دست اندرکار برای بدنام کردن یک بازیگر و استفاده ابزاری از یک بازیگر دیگر برای این کار! انگار نه انگار که این رسانه در تمام کشور بیننده دارد.رفتار سازندگان این برنامه بیشتر به خاله زنک ها می ماند تا برنامه سازان حرفه ای!!
من طرفدار آن بازیگر خاص نیستم ولی از اینکه در یک شبکه سراسری به کسی توهین شود متنفرم.
پ . ن 1 : دیروز شهادت امام حسن مجتبی ( ع ) و وفات پیامبر اکرم ( ص) بود و فردا هم شهادت امام رضا. این ایام رو به تمامی دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت تسلیت میگم.
پ . ن 2 : این پست رو خیلی دوست دارم.در مورد امام رضا و حرمش هست.
پ . ن 3 : بعضی از دوستان می گویند من فقط انتقاد می کنم ! باور کنید من هم دوست ندارم نوشته هایم همیشه بر مدار انتقاد بچرخد .همیشه از اتفاقات پیرامونم می نویسم !! چه کنم که اکثر حوادثی که اتفاق می افتند به گونه ای هستند که نمیتوانم بی تفاوت از کنارشان بگذرم.