Feeds:
نوشته
دیدگاه

Posts Tagged ‘فوتبال’

1 . دقیقا 16 سال پیش بود. یعنی جام جهانی 1994 اولین بار بود که من با علاقه فوتبال می دیدم. اکثر مسابقات رو پیگیری کرده بودم و حتی اسم اکثر بازیکنان رو هم یاد گرفته بودم. شادی معروف ببتو پس از زدن گل هم برام جالب بود. مخصوصا اینکه این نوع شادی رو بخاطر تولد فرزندش انتخاب کرده بود. یادمه فینال برزیل ایتالیا صبح زود قرار بود برگزار بشه . دقیقا یادم نیست ولی فکر کنم حول و حوش ساعت 4 صبح  مسابقه برگزار میشد که منم همون ساعت بیدار شدم و تلویزیون رو روشن کردم و نشستم و مسابقه رو تا آخر دیدم. از صدای تلویزیون پدر جان هم از خواب بیدار شدند و دو نفری مسابقه رو دیدیم. روبرتو باجو هم پاش درد نکنه که اون پنالتی رو زد بیرون تا برزیل قهرمان بشه.

مسابقات مقدماتی جام جهانی 98 به اوج حساسیت خود رسیده بود. 8 آذر مسابقه ایران -استرالیا. مدیر گرامی مدرسه تهدید کرده بود هر کس به مدرسه نیاد نمره انظباطش صفره. ما هم شیفت بعد از ظهر بودیم و اگر به مدرسه میرفتیم طبیعتا مسابقه رو نمیدیم. پدر جان و مادرجان مجبورم کردند به مدرسه برم و در نهایت حساسترین بازی فوتبال رو ندیدم. بازی که بخاطرش حتی خان داداش هم دانشگاه نرفت . خلاصه اینکه کلی حیف شد که اون مسابقه رو زنده ندیدم. البته بعدا مسابقه رو دیدم ولی وقتی نتیجه رو میدونی تماشای فوتبال بدرد نمیخوره که.اونموقع تا چند روز حالم خیلی خوب بود. پیروزی تیم ملی اونقدر شادم میکرد که حد نداشت. جام جهانی 98 شروع شد و من تمام بازیها رو دنبال میکردم و نتایج تک تک بازیها رو می نوشتم. نهایتا ایران فقط در بازی با آمریکا پیروز شد .

جام جهانی 2002 کره و ژاپن که باز هم ایران حضور نداشت.

جام جهانی 2006 آلمان.این بار هم ایران به دور نهائی صعود کرد ولی باز هم نتوانست به دور بعدی صعود کند و نهایتا با 1 امتیاز از دور مسابقات حذف شد.

بعد از آن مدتهاست که فوتبال جذابیت قبلی اش را برایم از دست داده است. تا جائیکه امسال فقط چند بازی را بصورت زنده دیده ام و فقط به دانستن نتایج اکتفا کرده ام.

سرگرمیهائی که زمانی برایم فوق العاده جذاب بودند .جذابیتشان را برایم از دست داده اند.

2 . وقتی استادت با خیال راحت به تفریح میرود و میگوید تا برمیگردم حتی با من تماس تلفنی هم نداشته باش . وقتی دستگاههای موجود در دانشگاه ما و بقیه دانشگاههای موجود در تبریز  یکی یکی خراب میشوند. وقتی درست شدنشان با خداست. وقتی استادت میگوید چه عجله ای برای ادامه کار داری؟ وقتی حتی درک نمیکند که بدون مدرک هیچ کجا حرفی برای گفتن نداری. وقتی هیچ کس نمی فهمد که فلان دانشگاه برای برداشتن هیئت علمی آگهی داده است و تو بی دلیل فرصتها را بخاطر ندانم کاری بعضیها از دست میدهی. وقتی حتی حوصله انجام هیچ کاری را نداری. وقتی دیدن سریال، دیدن مسابقات فوتبال ، وبلاگ نویسی  و حتی درس خواندن برایت جذابیتی ندارند . واقعا چه باید گفت. اصلا میشود چیزی گفت؟

مدتهاست که میدانم اینجا ایران است  و من و هم نسلانم چقدر …….

3 .جدیدا متوجه شده ام  چند تن از این متقلبان جدیدا رزیدنت شده با مبلغ 7 میلیون تومان سوال خریده بودند ( میدانستم در حد گسترده ای تقلب شده است ولی فکر نمیکردم که اینها هم بعععععععععععععله ) و الان هم یکیشون قراره متخصص چشم بشه و اون یکی هم متخصص داخلی. متاسفم برای تمام کسانی که رفتند امتحان دادند و برای خودم و خودمان و خودشان

پ . ن : برای تمام دوستان کنکوری از جمله بهار خانوم آرزوی موفقیت و پیروزی دارم.

Read Full Post »

1 . این روزها ، روزهای عزیزی است. روز میلاد بزرگمردان عالم که وجودشان غنیمتی برای بشریت بوده است . میخواستم روز میلاد سید الشهدا ، سلطان عشق ، امام حسین ( ع ) رو تبریک بگم. ولی این روزها با مشاهده حوادث اتفاق افتاده ، فقط باید گریست. این روزها هواپیما بدترین وسیله برای مسافرت است. قضیه سقوط هواپیما ی توپولف در قزوین رو وقتی شنیدم که در مشهد بودم. آنقدر حالم گرفته شد که نگو . اینها همه انسان بودند و هموطنان ما. اینها همه خانواده هائی داشتند و عزیزانی که چشم براهشان بودند. حالا هم این قضیه کشته شدن هموطنانمان باز هم در یک هواپیما و این بار در مشهد! امروز هم سانحه ای دیگر برای قطار رخ داد و یک نفر کشته و دو نفر زخمی شد. خدایا چی داره به سرمون میاد؟ خودت به دادمون برس!

اینجا رو هم بخونید. جالب ، تکان دهنده و نمونه ای از اعجازه!

2 . خبرنگاری از رئیس کمیته انظباطی فدراسیون فوتبال ، آقای شریفی  پرسید : خدادا عزیزی چه قولی به شما دادند؟ پاسخ آقای شریفی : چون ایشان دختری به نام فاطمه دارند که خیلی هم دوستش دارند ؛ گفتند در تیم استقلال اهواز سعی خواهند کرد باعث ارتقای فوتبال اهواز و کل کشور شوند!

حالا شما پیدا کنید پرتقال فروش را ! من موندم این آدمهای جالب از کجا پیداشون شده؟

3 . در جلسه مطبوعاتی که با حضور مدیر عامل و سرمربی تیم پیروزی برگزار شد ، خبرنگاران از لزوم پیروی » کرانیکار » از قانون ایران پرسیدند و اینکه آیا این موضوع برایشان تشریح شده است؟ انصاری فرد هم اینگونه جواب داد : برخی مسائل بخوبی براشون توضیح داده شده و کاملا متوجه هستند که نباید چنین جریاناتی اتفاق بیفتد و ایشان هم قبول کردند! با اینکه من اطلاعی از سابقه اخلاقی این سرمربی ندارم ولی برداشت شخصی من از این سخنان این بود که آقای کرانیکار مشکل اخلاقی دارند ! امیدوارم برداشتم اشتباه بوده باشه وگرنه متاسفم برای کسانی که چنین کسانی رو مربی تیمشون می کنند. بنظر من رعایت نکات اخلاقی مهمترین اصل در زندگیست و کسی که پای بند به اصول اخلاقی نیست ، هیچی نیست و لیاقت هیچ چیز رو نداره.

4 . سریال شب مهتاب امشب رو دیدم. خیلی ناراحت میشم وقتی که می بینم دشمنی در قامت دوست ظاهر میشه و حاضره برای کمی پول آبروی همکارش رو ببره و. زندگیش رو نابود کنه. مگه پول چقدر مهمه؟ نمی گم مهم نیست که اگه بگم دروغ گفتم . ولی اگه تا حدی باشه که آدم محتاج نامرد نشه کافیه! بیشتر ناراحت میشم وقتی می بینم همیشه برای اجرای نقشه های شیطانی زنان شیطان صفتی هم حضور دارند  که سعی می کنند طرف رو از راه بدر کنند. واقعا چه جامعه کثیفی!

5 . خجسته ، زن احمدرضا ، زنیست که به شوهرش اطمینان کامل داره و این واقعا قابل ستایشه . هرچند اگر اعتماد و وفاداری و فداکاری بین زن و شوهر نباشه اصلا رابطه این دو نفر پوچ و بی معنیه.خجسته در این فیلم سفید مطلق نشان داده شده است. زنی که حتی یک ایراد کوچولو هم نداره. آخه مگه گل بی خار هم پیدا میشه؟

پدربزرگ و مادربزرگ من ( پدر و مادر مادرم ) بعد از 57 سال زندگی مشترک بهترین نمونه زن و شوهر مهربان و فداکار هستند ، که با گذشت این همه سال با دیدن صحبت کردن و رفتارشون با همدیگه من یکی که کلی لذت می برم. گاهی با خودم میگم کاش زن و شوهرهای امروزی یه ذره از قدیمی تر ها یاد می گرفتند. هر چند این روزها شروع زندگی بعضی ها از همان ابتدا اشتباه است . نمونه اش پسر خواهر همسایه دیوار به دیوارمون که من کلی دلم برای پسره سوخت. خانمه قبل از ازدواج با این آقا با پسری دوست بوده که بعد از ازدواج هم رابطه شو با اون پسره حفظ کرده بود! واقعا چه آدمای کثیفی توی این دنیا پیدا میشن! گاهی وقتها با خودم فکر می کنم اگه عشق و علاقه ای هم بین دو نفر نباشه ، اگه اینا یه مدتی با هم زندگی کنند به هم عادت می کنند! حالا چرا جوانهای امروزی با اینهمه ادعای دوست داشتن خیلی سریع به بن بست میرسند؟ کاش روزی برسه که محبتها واقعی باشه و وفاداری جزء لاینفک زندگی باشه و اعتماد همیشه وجود داشته باشه تا با کمترین شیطنت بدخواهان زندگی دو انسان بهم نخوره! کاش!

6 . امروز خیر سرم چائی درست کردم ، بدون اینکه توی قوری چای بریزم. وقتی چای رو توی استکان می ریختم دیدم که وا این چائی چرا رنگ نداره که دیدم آب جوشه.  پدرجان و مادرجان کلی بهم خندیدند . خوبه این داداشی ها چای نمی خورند تا متوجه سوتی من شده باشند وگرنه بساط شوخی و خنده شون تا مدتها پهن بود!

7 . این روزها عصبانیم از دست استادم. روزهائی که الکی سپری میشه. روزهائی که باید صرف تحقیقات اولیه پایان نامه کارشناسی ارشدم می کردم. یادتون که هست اون استاده که بزور می خواست استاد راهنمای من باشه _ حالا نه اینکه من خیلی تحفه ام_ و  اسما الان استاد راهنمامه ولی من که قبولش ندارم!  همین استاد یک سوالای چرتی توی امتحان بهمون داده بود که نگو و چون نمره مون رو هنوز نداده  و آدمیه که اگه بدونه نمیخوام استاد راهنمام باشه تمام سعیش رو میکنه که توی این درس بیفتم. من اقداماتی رو انجام دادم که با این عمل غیرقانونی مسئولین مقابله کنم ولی فعلا مجبوریم تقیه کنیم تا ایشون نمره ها رو بدن ، بعد دست بکار بشیم. هرچند با این اوضاع و احوال کم کم دارم امیدم رو از دست میدم که بتونم حقم رو پس بگیرم ! آخه اینا اصلا حالیشون نیست که بابا همه جا انتخاب استاد راهنما با خود دانشجوست! خیر سرم رفتم مشهد یادم رفت از امام رضا بخوام این مشکل بزرگ رو حل کنه! برام دعا کنید.

بعدا نوشت :

امروز روز تولد کسی است که فرشتگان به او توسل می جویند تا توبه هایشان پذیرفته شود.

ملکی فطرس نام که بنا بر روایتی از امام صادق ( ع ) از حاملان عرش الهی بود و به سبب تعلل مغضوب خداوند شد. بالش در هم شکست.در جزیره ای مشغول عبادت بود . چون جبرئیل و جمعی از فرشتگان برای تهنیت گوئی ولادت حسین ( ع ) آمدند ، او نیز همراه آنان آمد ؛ خود را به گهواره حضرت کشید و توبه اش قبول شد و به وضع اول برگشت.

می گویند چون فطرس به آسمان بالا میرفت ، می گفت : کیست مانند من ، من آزاد شده حسین بن علی ( ع ) و فاطمه ( س ) و محمد ( ص ) هستم.

Read Full Post »