میخواهم بنویسم از احساسم ، از حس و حال درونیم ، از امامی که مامن تمام دلخستگان است . چه بنویسم از امامی که هر وقت دلم هوای حرمش را دارد ، از این مسافت دور به سویش پر می کشم. اوج می گیرم در آسمان خیال و همچون کبوترهای حرمش بر فراز حریمش پرواز می کنم. می نگرم تمام عاشقانش را که از راههای دور و نزدیک برای زیارتش آمده اند. آمده اند که عقده دل بگشایند و از دست باکرامتش حاجت خود را از خدا بگیرند . با هزاران امید و آرزو آمده اند. با تمام وجودشان آمده اند. همه میهمان امام رضا هستند. در روایات آمده است که امام رضا ( ع ) به پیشواز زائرانش میرود . خوشا بحال آنان که امامی چنین بزرگوار به پیشوازشان میرود. در همان حال که در آسمان خیال اوج می گرفتم ؛ آرزوی دیدار دوباره حرمش بر دلم می افتد. کیست که یکبار به حرم باصفایش برود و آرزوی دوباره رفتن را نداشته باشد.
چند سال قبل وقتی ورود اختصاصی بعضی افراد را به درون ضریح پاکش میدیدم؛ دلم می گرفت. چون خیلی وقت بود که امکان رفتن نداشتم. در دلم با امام رضا صحبت می کردم و می گفتم : یا امام رضا شما هم پارتی بازی می کنید و بعضی ها را به درون ضریحتان راه میدهید ولی ما را حتی به حرم هم راه نمی دهید . مدتها بود بغضی گلویم را می فشرد. تا اینکه خوابی دیدم عجیب. این بار کسی را بخاطر حضور من از حرم بیرون نکردند و یا مزاحم زیارت کسی نشدم به یکباره حرم خلوت شد و من تنهای تنها در حرم ماندم. اول از همه باورم نمیشد. ولی یک دل سیر زیارت کردم. وقتی از خواب بلند شدم آرزو کردم که ای کاش خواب نبودم و این اتفاق در واقعیت می افتاد. ولی وقتی اینقدر از حرمش دوری خواب دیدن هم بد نیست.
میلاد معین الضعفا و الفقرا ، سلطان اباالحسن ، امام رئوف علی بن الموسی الرضا علیه السلام را به تمام عاشقان حضرتش تبریک و تهنیت عرض می کنم.
مطالب مرتبط :
اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند ، جان به قربان تو آقا که تو حج فقرائی
حکایت دلدادگی عاشق دلخسته امام رئوف،امام ضامن ثامن
خاطرات سفر مشهد ا ( سفر مهرورزان به مشهد )
خاطرات سفر مشهد 3 ( آخرین بخش )
پ . ن 1 :با مطلب « روزی که امیرکبیر به شدت گریست! » در پرشین بلاگ بروزم.
فقط یک کلیک برای هر کودک گرسنه کافیست…